چراغ چشمک زن قرمز روی تلفن تازگی ها اتفاق نادری برای خونه من به حساب میاد ... همیشه پیام تازه مزه شیری که از یخچال در میاد رو میده ... همیشه وقتی پیام پخش میشه خونه هنوز تاریکه ...
" one new message "
" ... خوب ... فقط میخواستم ببینم ... حالت چطوره ... همین ... آخه الان دقیقا ... یک ماهه حرف نزدیم ... امممم .... ببخشید ... نباید مزاحمت میشدم ... اَه ... "
"end of final message"
خیلی بده یکی عادت کنه به نابود کردن، خیلی تلخه یکی چشماش سرد باشه، روحش مزه آهن بده. مزه ی تیز آهنی که توی آب حل شده باشه. غیر قابل تحمل! سخته یکی هر قدر هم بگذره نتونه زخمی رو علاج کنه.
-------
تقریبا 80 درصد حواسم به کندن ریش های سفید شده توی آیینه میگذره 20 درصدش به جور کردن یه بهانه مودبانه برای جواب دادن به کسی که پشت خط داره گوشی رو میجوه. آب دهنش از پشت تلفن هم این طرف میپاشه. قبلا یکی بود از لای موهام سفیداش رو می کند، الان باید از لای ریشم جداشون کنم!
- ... آخه عزیز من، شما که خودت میدونی، دو هفته مونده به اجرا پیدا کردن یه باریتون کار دشواریه!
= بله !
- ... یکی دیگه میاد یه سنگ توی سوراخ میندازه، اون وقت چوبش میره توی چشم گروه و کل کار هم اینجوری میشه! متوجه هستین که؟!
=بله بله !!
- ... همون جا هم من خدمت آقای فلانی عرض کردم که ... خلاصه ... دیگه همین شد که ... این هم فرصت خوبیه برای خود شما! ... ملطفت عرایض بنده هستین که ... نظر استاد هم این بود که همچین موقعیتی کم پیش میاد!! ... بعد این طور شد که ... :)) هر هر هر هر هر ... حالا شما می فرمایید من جوابشون رو چی بدم؟
= من که به دوستمون آقای چیز! گفته بودم متاسفانه گرفتار مشکلات دانشگاهم !شرمنده !
- شما با اجرا مشکلی دارید؟ بعد از این همه زحمت چرا کار نمیکنی پس؟ خجالت نمی کشی؟
=حقیقتش اینه که من به اسمش هم حساسیت دارم استاد ! یکی میگه اجرا حالم بد میشه ... ریشه ی تاریخی داره این مرض !
-بله !!! پس من می گم خواستید فکراتون رو بکنید بعد خودتون خبر میدید ... سایه عالی مستدام !