من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

همش تقصیر اون موز روی میز بود !!!

و خداوند CD سیستم عامل حوا را رایت کرد! و به جبرئیل فرمود :‌ ببین جبرئیل مسخره بازی در نیاور میدانم روی یه فلاپی هم جا میشده است ولی خوب تکنولوژی پیشرفت کرده است دیگر !! ببین، CD‌ خور اینترنال هم دارد!! بگذار بالا بیاید!!  "

و خداوند و جبرئیل ساعت ها مراحل کند نصب شدن سیستم عامل حوا را به نظاره نشستند. جبرئیل رو به خداوند گفت: " پروردگارا این چرا انقدر کند است؟ با احتساب اپسیلون تغییر برای هر کدام که هیچ،‌برای هر جنریشن هم میلیاردها سال طول میکشد که نسل اینها را روانه ی بازار مصرف کنیم!!‌ فکر کنم سخت افزار آدم کاربردی تر بود!! سه سوت سیستم عاملش نصب میشد. تازه حجمش هم چندین برابر این هم بود، گجت های بیشتری هم داشت!! بارالهی، فکر کنم در ساخت این محصول، کارایی را فدای طراحی کرده اید!! "

و خدا چپ چپ به او نگریست و فرمود: "‌ تغییر لازم نیست، همه شان را با همین CD بزنید برود!! واحد آپ دیت رو هم منحل کنید، صرفه ی اقتصادی ندارد! طراحی ورژن های جدید مرد چه شد؟ از اسکجوال عقبی هااااا! "

و آنچنان شد که همه زنان دنیا سیستم عاملشان یکی شد،‌آن هم بدون به روز رسانی و کوچکترین تغییر! 

یعنی اصلا مهم نیست زنت ایرانی باشه، فرانسوی باشه، از کره مریخ باشه ... همشون قبل از ازدواج مهربون، خوش برخورد، جذاب، فوق العاده و ... ولی با تموم شدن خطبه عقد به هر زبان ممکن!! 180 درجه تغییر رفتار میدهند و افعی درونشان بیرون میجهد ... ما هیچ ما نگاه :))


------


صدای آرامش دریای کم عمق و به شدت آبی و زیبایی که تمام این سرزمین مغروق رو گرفته آدم رو سبک میکنه. پاهام رو گذاشتم روی لبه ی چوبی بونگالا (کلبه چوبی) و دارم از این زیبایی و آرامش مست میشم. کمی آن طرف تر روی تخت نرم، معشوق زیبا روی  من با بالاپوش حریر مشکی زیبایش ایستاده، کیف چرم خودش رو به اطراف میچرخونه و از اعماق وجودش جیغ میکشه تا میمون بد بختی که اومده توی کلبه رو از خودش دور کنه ! 

چیزایی میگه که شاید به نظر فحش بیاد ولی من میدونم از عشقشه :))

آروم جلو میرم و موجود گیج رو که فکر نکنم تاحالا همچین چیزی دیده باشه رو بغل میکنم. همچین به من میچسبه که انگار سوپر من به دادش رسیده. به همسر جان میگم "‌ ببین عزیزم این حیوون که کاری نداره، دنبال یککم غذاست فقط! ببین چه گوگولیه .." و همسر جان با الفاظ رکیک فرانسه به بنده میفهمونه که " عزیزم شاید این موجود گوگولی باشه ولی من کمی از اون ترس به دل دارم! اگه میشه لطفا اون رو با احترام از بالکن به بیرون راهنمایی کن ! " 

انتر بدبخت به چشم به هم زدنی گم و گور شد و من هم براش دست تکون دادم و گفتم به خدا سپردمت عزیزم ...

برگشتم که همسر جان رو آروم کنم دیدم همچو سرو خوش قامت ایستاده جلوم، دماغ 35 درجه رو به بالا، دست جوری به کمره که یک لوزی عاشقانه زیبا ساخته و گونه ی چپش رو جلو آورده، ابرو ها بالا و چشم ها ریز شده!! 

" با کی داشتی فارسی حرف میزدی؟ وسطش هم گفتی عزیزم!! این یه کلمه رو دیگه بلدم!! دختر ایرونی دیدی؟ دلت برای دخترای مملکتت تنگ شده چرا منو گرفتی؟ نکنه همون دختره بود که دیروز داشتی توی لابی نگاهش میکردی؟!! اره؟!! فکر کردم باید ایرانی باشه! از سبزه خوشت میاد چرا زن سفید گرفتی؟ ....."

مسلسل فک همسر جان داشت همین جوری میگشت و من فقط پیش خودم گفتم " ف ااااااا ک!! این هم که از این چیزا میگه!! "

گفتم " نه،‌من به میمونه گفتم خدا حافظ عزیزم!! به جون حاجی!! "

گفت "‌ آره راست میگی خیلی شبیه میمون بود! ولی نمیتونی منو با این حرفا آروم کنی! باهاش چند بار حرف زدی؟ به نظرت از من خوشگل تره؟! ..... "

اگر فکر میکنید این بحث انتهایی داشت سخت در اشتباهید!! به هر حال ماه عسل جان هم تموم شد و برگشتیم به دیار خویش !! بامبولی داریم با این همسر جان ... :)) 

 ---

پ.ن : بارالهی عاقبت مارا ختم به خیر بفرما ...

پ.ن.2: بارالهی، چرا مرد ها رو فراموشکار آفریدی؟ 

پ.ن.3: بارالهی، زیر جا نمازم یه DVD لینوکس میذارم ببین اگه خوب بود استفاده کن، این سیستم عامل خانوم هات خیلی باگ داره!! همش هنگ میکنه پیام خطا میده،‌سیستم پردازش محیطی هم که تعطیل!! جواب اکثر معادلاتش هم یک کلمه است: " چی؟ "