من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

کوچه ی تنگ غربت و تنهایی

ببین عزیزم، لازم نیست هر کاری من میکنم تو هم همون کارو بکنی، یککم از خودت خلاقیت داشته باش!! من اصلاح میکنم تو هم میکنی، مسواک میزنم تو هم میزنی، قیافم رو کژ میکنم تو هم میکنی، دارم پاپیون میبندم رفتی یه پاپیون دقیقاً شکل مال من برداشتی داری میزنی. خیلی کارت زشته، عمیقاً غیر انسانیه! یه بار هم که شده برو یه کاری بکن که نگویند مرد درون آینه همه اش دارد تقلید میکند. در ضمن، پاپیونت هم کژه!‌ اصلاً هم بهت نمیاد. من جات بودم عوضش میکردم! خود دانی 


بیچاره حاجی. اگه زنده بود و میدید آقا زادش داره توی بلاد کفر با یه لامذهب غیر محجبه ی ولنگار  ازدواج میکنه و قراره تا چند هفته دیگه توی بت کده ای به نام ک ل ی س ا خطبه عقد دایمش جاری بشه حتماً کلکسیونی از سکته های گوناگون و مهلک رو درجا میزد! یا دچار عاق والدین میشدم یا قطعاً از ارث محرومم میکرد! شاید هم با برادرای اخموی مسجد محل به این نتیجه عبرت آموز میرسیدن که من دیگه پسرش نیستم! حکم شرعی هم که در این مواقع البته جواب میده :))


خدا بیامرزتت آقا! شرمندم که توی بهشت جلوی در و همسایه روسیاه شدی. به جاش من هم بهشت رو همین جا برای خودم ساختم!‌ اگه اینا کافرن و میرن جهنم من حاضرم امتحانش کنم :)‌ شما هم توی بهشت طهارت بگیرید و حال کنید،‌نوش ... این همه ما رو از دین و خدا ترسوندی و با اون کمربندت زدی پشت پاهامون که نکنه خطا کنیم! اینا اینجا همون چیزا رو با خنده و خوشی دارن یاد بچه هاشون میدن کلی هم بهتر جواب میده! بزرگ که میشن یه دینی دارن! ما که اسم خدا میاد موهامون سیخ میشه یاد قبر می افتیم و روز جزا ! نماز هم اگه بخونیم برای پاچه مالی خداست که یه وقت توی جهنم داغمون نکنه! آخه اینم شد تربیت؟! من که به شخصه کلاً بی تربیت بار اومدم :))‌ 


خلاصه اگه تشریف میارین دست حاج خانوم و بقیه رو بگیر بیار عروسی شازدته! یه وقت خانواده عروس نگن دوماد بی کس و کاره! ناسلامتی یه حاجی بود و یه راسته بازار و یه شازده دردونه! توی عروسی پسرش نباشه خوبیت نداره والا! بیاین! به خدا تنهام، بیاین ... حاج خانوم همیشه آرزوش بود توی اون شب کل بزنه! کوچه تنگه، بله بخونه! اینجا هم کوچه هاش تنگه،‌ دل تنگه،‌ غریبه ...